دموکراسی حرف نیست یک فرهنگ است باید آنرا شناخت پذیرفت وبه آن عمل کرد. آنان که با کلماتی درشت و پر طنین از دموکراسی سخن میگویند ولی در جزئی ترین کارها دمادم دموکراسی را زیر پا میگذارند دروغ میگویند.مشکل اصلی تاریخ ما امیختگی مذهب و سیاست است. تمام کسانی که صادقانه حتی راه نجات را در حکومتی مذهبی یافتند یا ایدئولوزی برخاسته از مذهب را راهنمای عمل قرار دادند جز به کمک ارتجاع و تیره روزی مردم بر نخاستند. اینان در پایه ها از همان مردابی تغذیه میکردند و می کنند که ملایان حاکم میکنند. باید به مذهب به عنوان مسئله ای شخصی احترام گذاشت ولی باید سوداهای رنگین و مسموم برپائی حکومتی که مذهب ذر آن رسوخ داشته باشد را با تمام مدعیانش به زباله دان ریخت. برای درک این حقیقت باید تاریخ ایران و اسلام و بخصوص تشیع را شناخت.

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

م.ساقی گفتگو با اسماعیل وفا یغمائی مجموعه بیست گفتگو .گفتگویبیستم. سال 1391 و نگاهی به چند مساله


 م.ساقی گفتگو با اسماعیل وفا یغمائی 
مجموعه بیست گفتگو .گفتگوی بیستم. 
سال 1391 و نگاهی به چند مساله

من اعتقاد دارم ملت ایران خود باید سرنوشت خود را رقم بزند و از درون ایران امواج تحول اجتماعی کثافات را بروبد. اگر فکر نکنیم که تاریخ فقط با من و ما شروع نشده و پایان نیافته و این مردم هستند که شروع میکنند و پایان میدهند چشم انداز نومید کننده نیست. من میدانم مردم ایران نیز مثل سایر ملتها نقاط ضعف و کمبودهای خود را دارند و من تصویری ایده آلیستی و آمیخته با رمانتیزم از مردم ندارم ولی من به زیبائی و کار آمدی تاریخی و نیروی تاریخی مردم، با تمام رنجها و ناکامی ها معتقدم.
-------------------------------------
ساقی: - در آستانۀ سال نو آرزومندم که اوقات خوشی را پشت سر بگذارید. پیشاپیش نوروز 1391 و جشن طبیعت را به شما و یاران و همراهانت تبریک میگویم.
یغمائی: - سپاس و من هم سال نو را تبریک میگویم، با تمام رنجهای غربت و تبعید خود خواسته و دوری از آب و خاک و زبان و کسان. در هر حال باید زندگی را پاس داشت.
ساقی: - در سال 1390 شاهد ادامۀ اعتراضات مدنی در درونمرز بودیم. زنان و دانشجویان و روزنامه نگاران و تلاشگران سیاسی و اجتماعی، چه آنها که در زندان شکنجه میشوند و چه آنها که علیرغم فشار وسرکوب به تلاش خود برای کسب آزادی و برابری و... ادامه میدهند ولی ظاهرا رژیم از پا در نیامده و به زندگی ننگین و جنایت بار خود ادامه میدهد.
یغمائی: - تلاشها ادامه دارد. رژیم از پا در خواهد آمد. باید صبور بود و تلاش کرد. هیولای هزار و چند صد ساله ای که در هیئت جمهوری اسلامی و با محمل یک انقلاب حاکم شد غولی است پوسیده که سی و سه سال است مردم هم دارند میشناسندش و هم مبارزه میکنند. این هیولا مطمئنا خواهد رفت و خواهد مرد. اگر اشتباهات سیاسی برخی نیروهای سیاسی و مرحله سوزانی و ولونتاریسم و ایده الیسم و تمامیت خواهی سیاسی و ایدئولوژیک، و نیز بازیهای بین المللی نبود تا حالا رفته بود. با تمام اینها با مخارج بیشتری، خواهد رفت و تاکید میکنم با اراده مردم ایران در داخل ایران و همیاری تمام ایرانیان خارج کشور. این رژیم مثل تمام رژیمهای مستبد راز مرگش در درون خود اوست. او با زمان حال در تضاد است با نسل امروزی در تضاد است. با فرهنگ و هنر امروز در تضاد است. میدانید من نه ماتریالیستم و نه با دین و مذهب و سنتهای مردم در ستیز و نیز میدانید . خجالت نمیکشم که بگویم من به وجودی که این جهان را معنائی فلسفی و اگر چه در بسیاری ابعاد مبهم میبخشد ، اسمش را هر چه میخواهید بگذارید هنوز و در گذر از ایدئولوژی مخصوص و مذهب معمول باور دارم. به آن خدائی که بقول شاملو باید از دست ملا و مکتب و مرام باید در پستوی خانه پنهانش کرد، که در خیلی اوقات در مکاتب سیاسی خدا ، خدا نیست بلکه متاسفانه بخاطر اهداف مکتبی مورد استعمال قرار میگیرد. من به معنویت و اخلاق باور دارم و آن را لازم میدانم بدون اینها ما تنهائیم و نیز خطرناک! و به اقوام کهن خود در جنگلها نزدیک! و نیز اندرونه ایران را تا حدی میشناسم و میدانم که نباید با سنتها بطور ناپخته درگیر شد ولی در عین حال در سیاست باید واقعگرا بود. این حکومت پلید و کارکردهای هولناکش، که ایران را سالهاست در خوف و خطر و رنج قرار داده، تحفه ایست تاریخی که حمله ارتش فاتح دومین خلیفه بذر اولیه اش را پاشاند و ده قرن در هیئت اسلام سیاسی شاخه سنی یعنی شاخه اصلی اسلام و در هیئت حکومتها و ملایانش تا دوره صفویان حکم راند، و در قرن دهم هجری و پانزدهم میلادی تا الان در هیئت شیعی خود با همه چیز در آمیخته و نهایتا در شکل قدرت گرفتن سکت نیرومند و گسترده آخوندها، با نام جمهوری اسلامی فعلیت یافت تا نشان بدهد که اندرونه سیاسی و حکومتی تاریک و مسمومش چیست. تا نشان بدهد که ادعای مذهب در حکومت و حکومت مذهبی چه با پسوند سنتی و چه با پسوند مترقی و انقلابی و غیره حرف یاوه ای بیش نیست و بسیار خطرناک است، مگر برای دزدان و قاتلان و جباران یا ابلهانی که در شعور دچار نقصند و با رویاهای پوچ دمساز و هنوز فکر میکنند می توانند آفتابه خود را با پت پت این شمع گرم کنند. تاکید میکنم ما تا قرنهای قرن اسلام و سنتهای آن و آمیحتگی هایش با همه چیز را خواهیم داشت، حتی در جامعه ای سکولار، مردم قسم حضرت عباس و زیارت امام رضا و آش نذری و نماز و عبادتشان را خواهند داشت. اعتقاداتشان را خواهند داشت که در سطح اجتماعی مردم اعتقاداتشان را لازم دارند وبه نظر من نهایتا اسلام در ایران وضعیتی مثل مسیحیت و یهودیت در اروپا را پیدا خواهد کرد، یعنی در جامعه ای سکولار و آزاد جای واقعی و مناسبش را پبدا خواهد کرد. بدی هایش به انبار تاریخ خواهد رفت و خوبی هایش در میان مردم باقی خواهد ماند ولی تا قرنهای قرن باید تکرار کنیم حکومت ایدئولوژیک مذهبی بسیار بسیار خطرناک است و منجمله مذهبی ها را به تیغ خواهد سپرد وباید مطمئن باشیم این دستگاه فکری و تبلیغ آن بعنوان یک سیستم حکومتی جز حرف مفت چیزی نیست . این را من به روشنی و بعد از چهل سال میفهمم.
ساقی: - در صحنۀ بین المللی رژیم منزوی تر از گذشته شده و تحریمهای گسترده سیاسی و اقتصادی آن را گیج و منگ و ناتوان کرده است. آیا این اقدامات کافی و کارسازند و به آزادی و آبادی مردم و مملکت راه خواهد برد؟
یغمایی: - تحریمهای بین المللی لازم است ولی کافی نیست. باید مردم اراده کنند و وارد صحنه شوند. بدون این رژیمهای پوسیده می توانند دوام بیاورند. بدون اراده ملتِ ایران کسی دلش برای مردم ایران نسوخته است. دنیای کنونی فارغ از جهان مردم کشورها در عرصه سیاست معمول در خیلی موارد، جهان بسیار کثیفی است و دنیا دنیای خوردن و خورده شدن است متاسفانه. واقعا آدم دلش میگیردو واقعا آدم احساس غربت میکند ولی مردم حکایتی دیگرند با خیزش میتوانند پاکیزه کنند و پاکیزه شوند و بر روشنائی ها بیفزایند. البته راه بسیار و دشوار است تشکل لازمست و اتحاد و درک و شعور تازه و روشن که باید بجوشد و خود را نشان دهد.
ساقی: - در برونمرز اما شاهد تغییرات مهمی نبودیم. نیروهای اپوزسیون از اتحاد و همبستگی لازم برخوردار نیستندو از نعمت آن بهره برداری نمی کنند. و صدها تن از ارتش خلع سلاح شدۀ آزادیبخش ملی از پادگان اشرف به اردوگاه لیبرتی منتقل شدند. توضیح شما در این رابطه چیست؟
یغمائی: - حرف همانست که شما میگوئید. اتحادی وجود ندارد و تداوم راهسپاری در امتداد رویاها ادامه دارد. میگویند حدود پنج شش میلیون ایرانی در خارجند که بخش اعظمشان مخالفند. هزاران سایت و فیس بوک و... این را میگویند ولی اتحادی وجود ندارد و گاهی حرفهائی زده میشود که آدم حیرت میکندو انتقاد متوجه توده های ایرانی خارج نیست، متوجه راهبران نیروهای سیاسی است. بگذارید نظر شخصی خودم را بگویم. فارغ از کسانی که به سودای آرمانها راه میپیمایند حتی به قیمت ندیدن واقعیتها خیلی ها اساسا جدی نیستند. اهل درد نیستند. حرف و فقط حرف، و زیستنی سی ساله در خارج کشور که ما را از همه چیز دور کرده است. در باره خلع سلاح مجاهدین و لیبرتی ماجرا روشن است. من بسیار متاسفم از وضعیت آنها. باید واقع بین بود چشم انداز در بهترین شکل انتقال آنها به خارج کشور، بدون خونریزی و کشتار انسانهائی است که هر بلائی بر سرشان آوار شده. بعد چه خواهد شد من نمیدانم. چشم اندازهائی در ذهنم هست که میگذارم برای بعد.
ساقی: - تلاش شما در سالهای گذشته بر این بود که وضعیت ساکنان شهر اشرف به سود آنها و مبارزات چند ده سالۀ مردم ایران حل و فصل شود، آیا تا کنون در این راه موفق بوده اید.؟
یغمائی: - من نظرات خود را قبلا تا یکسال قبل نوشته و سروده ام. ولی موفق نبوده ام. موفقیت من میتوانست این باشد که حرف من فهمیده شود. من تلاش زیادی کردم. یک نویسنده و شاعر با سخن و شعرش میتواند کمک کند. بنابراین تا جائی که فکر میکردم میتوانم موجب کمکی باشم حتی با انتقاد تلاش کردم ولی متوجه شدم هم شرایط بسیار ناگوار است و هم این تلاشها کاربردی ندارد و حتی انتقاد با کجتابی و دشمنی یکسان گرفته میشود. بنابراین ننوشتم دیگر. جای انتقاد جویانی امثال مرا در آینده زبان پُر فریاد و بی گذشت آینده پُر خواهد کرد، حتی وقتی من و ما دیگر نباشیم. و امیدوارم در آن هنگام دیر نشده باشد. این حرفی است که میتوانم بزنم و بیش از این را سودمند نمیبینم. رابطه ماجرای اشرف و مبارزات مردم ایران بحث دیگری است باید دید تاثیرات متقابلی آیا بوده، آیا هست و چقدر است. در شرایط کنونی همانطور که قبلا هم نوشته ام حمایت انسانی از ساکنان اشرف بعنوان هموطنان ما، یا دوستان سابق و کنونی ما، یا مبارزانی که سالها عمر خود را در مسیرهای صعب سپری کرده اند و در معرض خطر قرار دارند، وظیفه انسانی ماست. آرزو میکنم که آنها هر چه زودتر از این وضعیت به وضعیتی دیگر و مناسب دست یابند و سال نود و یک سال افقی روشن برایشان باشد و نیز در همین جا سال نو را به آنها تبریک میگویم.
ساقی: - حملۀ اسرائیل به نیروگاههای هسته ای یکی دیگر از موضوعات مهم سال 1390 بود.
یغمایی: - این خطر وجود داشت و هنوز هم هست. گویا عجالتا آمریکا جلویش را گرفته است ولی میتواند چند روز دیگر وضعیتی دیگر ایجاد شود. عده ای اعتقاد دارند حمله خارجی چه جزئی و چه کلی مفید است و اساسا ایران بدون حمله خارجی وضعش عوض نمیشود. من چنین نظری ندارم. جلوی مساله اتمی ایران را از راههای دیگری میشود گرفت از جمله قطع بازیهای پشت پرده با رژیم و برداشتن فشار از روی اپوزیسون خارج کشور. هزار و چند سال قبل یک نیروی خارجی حکومت پوسیده و بیمار ساسانیان را انداخت و ایران با حمله خارجی آزاد شد! طولی نکشید که هزاران هزار زن و دختر ایرانی مانند گوسفند و گاو در بازارهای برده فروشی فروخته شدند و در سیستان بر تخت اجساد و سرهای بریده حکومت کردند و در هر گوشه اشغال شده مال و جان و ناموس مردم به غارت رفت و دویست سال طول کشید تا ایران بتواند نفسی چاق کند و سرانجام نیز تحفه جمهوری اسلامی حاصل آن حمله خارجی است. حال برخی دوباره منتظر حمله خارجی و آزاد سازی ایرانند. حمله خارجی به ایران در شکل جزئی، حکومت را نخواهد انداخت و به نظر من اختناق را بیشتر خواهد کرد. در صورت حمله گستره خارجی که در چشم انداز نیست من نمیدانم چه خواهد شد. کدام نیرو حاکم خواهد شد. وضع لیبی و عراق و افغانستان پیش روست و ایران این سه کشور نیست جمعیت عظیم و بافت پیچیده شهری ایران در یک حمله نظامی چه چشم اندازی ایجاد خواهد کرد. من بطور روشن بگویم نمی خواهم ایران با حمله نظامی خارجی ویران شود! و آزاد!! شود، کدام نیروی خارجی عادل! که منافع ملت ایران را زیر نظر دارد!!. ایران و مردمش برای سیاست بازان و قدرتمندان و صاحبان سرمایه یک طعمه و یک غذای لذیذند که از سفره ملایان به میز نهار آنها باید منتقل شوند. من اعتقاد دارم ملت ایران خود باید سرنوشت خود را رقم بزند و از درون ایران امواج تحول اجتماعی کثافات را بروبد. اگر فکر نکنیم که تاریخ فقط با من و ما شروع نشده و پایان نیافته و این مردم هستند که شروع میکنند و پایان میدهند چشم انداز نومید کننده نیست. من میدانم مردم ایران نیز مثل سایر ملتها نقاط ضعف و کمبودهای خود را دارند و من تصویری ایده آلیستی و آمیخته با رمانتیزم از مردم ندارم ولی من به زیبائی و کار آمدی تاریخی و نیروی تاریخی مردم، با تمام رنجها و ناکامی ها معتقدم.

13.03.2012
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

About Me

عکس من
i am an iranian poet and writer living in France , a human right activist

Search